۷/۰۷/۱۳۸۹

جنگ و مهر و جوانانی به رنگ آسمان

می گویند کلمات رنگ دارند ؛ بو دارند و هر کدام خاطره ای پشت شان است ...
" مهر " از آن واژه هایی ست که حس دلپذیری پمپاژ می کند توی رگ های آدم که هی دلش می خواهد در شروع ماه مهر ، اتفاق تازه ای بیفتد برای دلش . که مهربان شود . که مهربانی بکنند با او . که همه چیز خوب پیش برود ؛ حتی اگر او دیگر مدرسه نرود .
و جنگ از آن واژه هایی است که حس تنفر را به آدمی تزریق می کند وانسان را به وحشت وا می دارد.
انگار همین دیروز بود.دهه شصت را می گویم.در دانشسرای تربیت معلم شهید رجایی گچساران بودم. ایران سرزمینی که افرادش شگفتی سازند.جوانانی بودند که جنگ و مهر را به هم پیوند زدند.مشق رزم می کردند و آواز مهر می سرودند.دو برادر بودند یک در دانشسرای ما درس می خواند دیگری در آموزشکده کشاورزی امام زاده جعفر.شهباز زمان و غلام حسین زمان.انصافا به تمام معنا نیکو خصال بودند.هر دودر عملیات فاو شرکت کردند.شب عملیات شهباز به شهادت می رسند و غلام حسین بر بالینش می اید .بر پیشانی برادر بوسه می زند ،وصیت نامه اش را از جیبش در آورده و خودش به جلو حرکت می کند .دو سال بعد او هم در جزیره مجنون شهید شد.یادشان گرامی باد.

هیچ نظری موجود نیست: