۷/۲۰/۱۳۸۹

وقتي قرار است قدرت علمي برتر منطقه باشیم

در تمامي كشور هاي توسعه يافته نظام آموزشي محور توسعه قرار گرفته و همواره در زمينه تخصيص اعتبارات ، امكانات وتأمين شرايط زندگي مطلوب ، اين فرهنگيان و كادر نيروي انساني بوده است كه در اولويت قرا داشته به طوريكه درآمد متوسط يك معلم مقطع ابتدايي در انگلستان سالانه به 180 هزار پوند يعني 306 ميليون تومان نيز مي رسد كه از حقوق دريافتي سالانه كارمندان پايه متوسط دولتي حدود 20 تا 30 درصد بيشتر است.

يك معلم مقطع ابتدايي در انگلستان حداقل 40 برابر يك معلم ايراني حقوق دريافت مي كند كه حتي اگر تفاوت هاي مخارج زندگي در انگستان و ايران را در نظر بگيريم باز هم تفاوت فاحشي را در اين زمينه شاهد خواهيم بود.
«به شما ربطي ندارد كه معلمان چقدر حقوق مي گيرند!» اين آخرين پاسخ وزير آموزش و پرورش به سوال خبرنگاران در مورد ميزان حقوق دريافتي معلمان بوده است. پاسخي كه به وضوح نشان مي دهد به غير از احترام به جايگاه اصحاب رسانه و افكار عمومي ، موضوع حقوق معلمان كشور تا چه حد براي بزرگترين وزارت خانه كشور حساسيت زا است.

البته به نظر مي رسد مديران و مسئولين وزارت آموزش و پرورش اطلاعات دقيق‌تر و جامع‌تري از ميزان حقوق دريافتي و وضعيت معيشتي معلمان در كشورهايي نظير ژاپن، آلمان و حتي كشورهاي منطقه در اختيار دارند و هرچند اين موضوع را بي‌ربط به خبرنگارن و نمايندگان افكار عمومي جامعه مي دانند ولي به جايگاه معلمان و نظام تعليم و تربيت جامعه آگاهي لازم را دارند.

واضح است كه وقتي در اهداف چشم انداز كشور، جايگاه اول علمي منطقه هدف گذاري مي شود و قرار است در انتهاي اين برنامه كلان ، ايران به قدرت اول منطقه در زمينه هاي اقتصادي و فرهنگي و اجتماعي تبديل شود نمي توان به نياز هاي اوليه قدرت محركه نظام آموزشي كشور بي توجه بود.»

۱ نظر:

نسیم بامدادی گفت...

جالب و آموزنده بود .